۲ محکوم به مرگ در ایستگاه آخر زندگی
تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۱۵۷۱۷
دو زندانی محکوم به مرگ پس از تأیید حکم و اجرای مراحل قانونی پرونده، صبح دیروز در زندان قزلحصار به دار مجازات آویخته شدند.
به گزارش ایران، یکی از این محکومان مردی بود که 14 آبان سال 98 پسر نوجوانی را مورد آزار و اذیت قرار داده بود. قربانی این جنایت سیاه به پلیس گفت: در کوچه بازی میکردم که مردی به سراغم آمد و به بهانهای مرا به محلی خلوت کشاند و آزارم داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با شکایت پسر نوجوان، تیم تحقیق وارد عمل شده و خیلی زود هویت مرد آزارگر شناسایی و چند روز بعد از جنایت سیاه دستگیر شد. پس از محاکمه متهم و اثبات جرم وی حکم اعدام صادر و سرانجام بامداد روز گذشته، در زندان قزلحصار به چوبه دار آویخته و پرونده این جنایت سیاه برای همیشه بسته شد.
دومین زندانی نیز مردی بود که بامداد 20 اسفند سال 98 مرتکب قتل شده بود.
شاهدان در تحقیقات به پلیس گفتند در حال عبور از خیابان بودیم که متوجه صدای درگیری شدیم. مقتول با دو مرد درگیر شده بود و ناگهان یکی از آنها با چاقو به او حمله کرد. مردان ناشناس در تاریکی شب فرار کردند وقتی خودمان را به مقتول رساندیم در حالی که غرق خون بود و به سختی حرف میزد نام قاتلش را گفت.
با اطلاعاتی که شاهدان در اختیار تیم تحقیق قرار دادند هویت قاتل و دوستش شناسایی و هر دوی آنها بازداشت شدند. با اعتراف متهمان به جنایت و پس از تکمیل تحقیقات، پرونده برای صدور حکم به دادگاه کیفری ارجاع شد. هومن، متهم اصلی پرونده به قصاص محکوم شد. روز گذشته عامل این قتل در زندان قزل حصار به درخواست اولیای دم به دار مجازات آویخته شد.
منبع: تابناک
کلیدواژه: طوفان الاقصی پرونده قتل داریوش مهرجویی بیمارستان المعمدانی غزه فلسطین محکوم مرگ حکم طوفان الاقصی پرونده قتل داریوش مهرجویی بیمارستان المعمدانی غزه فلسطین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۱۵۷۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سلطان سلجوقی چگونه در طرشت زمینگیر شد؟
تپه سیف که با گذشت زمان بارها تغییر نام داده و امروز هیچ اثری از آن باقی نمانده به حد فاصل خیابان فرزانه فعلی تا میدان آزادی گفته میشد و آنطور که قدیمیها نقل میکنند این اراضی وسیع را یک تپه پوشش داده بود. محمدباقر حسینمردی، یکی از قدیمیترین اهالی طرشت که به طایفه حسینمردیها تعلق دارد، میگوید: «وجود تپه سیف در منطقه درشت قدیم این خاصیت را داشت که وقتی سیل میآمد از دو طرف تپه جاری میشد و روستای طرشت را ویران نمیکرد. احتمالا به همین دلیل اسم تپه را سیف گذاشتند، چون همچون شمشیر جریان آب را میشکافت و به دو بخش تقسیم میکرد.»
به گزارش همشهری آنلاین، تپه مشهور محله طرشت تا اواخر دهه ۴۰ پابرجا بود، اما از ابتدای دهه ۵۰ که ساختوسازها در پایتخت سرعت گرفت جای خودش را به خانهها و آپارتمانهای مسکونی داد و امروز هیچ نشانی از آن باقی نمانده است. تپه سیف برای اهالی طرشت و در مقیاسی بزرگتر برای تهراننشینها، اهمیت تاریخی هم دارد، چراکه در یک برهه تاریخی اقامتگاه موقت طغرل سلجوقی، بنیانگذار سلسله سلجوقیان، هم بوده است.
حسینمردی با نقل روایتی در این باره میگوید: «طبق روایتی که نسل به نسل منتقل شده و در کتاب «مشایخ فقه و حدیث در جماران، کلین و درشت»، تالیف عزیزالله عطاردی، به آن اشاره شده، طغرل با شرط ادامه پرداخت مالیات از طرف سرزمینهای شرقی، دختر خلیفه بغداد را به عقد خودش درمیآورد. بعد از این ماجرا راهی ری میشود تا مقدمات مراسم ازدواج را مهیا کند و بین راه در منطقه درشت یا طرشت امروزی، به قول معروف اردو میزند. تپه سیف در آن روزگار موقعیت توچال امروزی را داشته و در بلندی بوده و طغرل در تپه سیف به ری احاطه داشته است. طغرل در انتظار رسیدن همسرش به درشت بود، اما همان شب به خواب ابدی رفت و همان جا درگذشت.»
درباره تپه سیف روایتهای تاریخی مختلفی نقل میشود که برخی از آنها شفاهی است و نسخه مکتوب ندارد. قدیمیهای طرشت نقل میکنند که ناصرالدین شاه وقتی به ولیعهدی رسیده به طرشت آمده و از بالای تپه سیف به این قریه خوش و آب هوا نگاه کرده است. بعد هم نام این منطقه سرسبز را از همراهانش پرسوجو کرده و بعد از این ماجرا چند بار دیگر به روستای ییلاقی درشت رفته تا در باغهای وسیع این منطقه ییلاقی اتراق کند.